loading...
به باغستان ، زادگاه شهید کلهر خوش آمدید.
رضاسرخیل بازدید : 245 1389/04/23 نظرات (1)
سردار سرتيپ شهيد يدالله كلهر
يدالله به سال 1333 در روستاي «بابا سلمان» از توابع شهريار، در خانواده اي متوسط و مذهبي زاده شد. عشق به خاندان اهل بيت و ائمه اطهار از همان دوران كودكي با تمام وجودش عجين گشت و از او مردي با احساسات ناب مذهبي ساخت، به طوري كه پيش از رسيدن به سن بلوغ شرعي و تكليف، به نماز مي ايستاد و در مساجد و محافل ديني شركت مي كرد.
در سن هفت سالگي قدم در راه مدرسه و تحصيل مي گذراد و با بهره مندي از هوش و استعداد خوب دوره ابتدايي را با نمره هاي عالي و رتبه ممتاز در زادگاه خود به پايان مي رساند. وي براي ادامه تحصيل مجبور مي شود به شهريار برود چرا كه دوره متوسطه در روستا نبود. در يك? از دبيرستان هاي شهريار به تحصيل مي پردازد. او كه در جستجوي معرفت ديني بود، همزمان با تحصيل، به مطالعه كتب ديني رو مي آرود از اين رو، با شهامت و توان فكري خوب، با گروه «ضاله بهائيت» به بحث مي پردازد. جثه درشت و قوي و انديشه سالم از او چهره اي جذاب مي ساخت و به خاطر جوانمردي و منش والايش، زبانزد بود. يدالله كلهر اوقات فراغت خود را به مطالعه , ورزش و تفريحات سالم محلي مي پرداخت وي تحصيلات خود را تا سوم متوسطه ادامه مي داد، ولي به دليل دوري روستا از شهر و سخت? رفت آمد مجبور به ترك تحصيل شد.
يدالله پس از ترك تحصيل، در يك تانكر سازي مشغول كار مي شود. وي در سال 1351 همراه يكي از دوستانش، در كار برق و سيم كشي ساختمان وارد مي شود و در شهر اصفهان، يك پروژه بزرگ برق كشي را با موفقيت و در اسرع وقت به پايان م? رساند. در سال 1353 مدتي به جوشكاري مي پردازد و همان سال به سربازي اعزام مي شود. وي چندين بار از سربازي فرار مي كند و سرانجام دوره آموزش خود را در اروميه و بقيه سربازي اش را در شاهپور مي گذراند.
فعاليت هاي شهيد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي
از آن جا كه خانواده اش پيش از انقلاب اسلامي، با شخصيت حضرت امام آشنا بوده و از معظم له تقليد مي كردند، او هم رساله و برخي كتاب هاي ايشان را مطالعه مي كند و با افكار و انديشه هايشان آشنا مي شود. در دوره سربازي به ماهيت رژيم شاه پي مي برد وخيلي زود وارد مسائل سياسي مي شود. وي دوستان سرباز خود را جمع كرده، به روشنگري مي پردازد و ماهيت رژيم را براي آنان آشكار مي كند.
درسال 1355 سربازي را تمام مي كند و پس از بازگشت از سربازي، دوباره به كارهاي برق و سيم كشي ساختمان مشغول مي شود. مدت? هم به آهنگري و جوشكاري مي پردازد.
يدالله با شروع جرقه هاي انقلاب اسلامي، وارد عرضه سياسي مي شود. جوانان محل را جمع كرده، درباره حضرت امام و انقلاب براي آنان صحبت مي كند. وي نخستين كسي بود كه در مسجد «بابا سلمان»، «تكبير» و شعار «مرگ بر شاه» را سر مي دهند. و مردم را به مبارزه عليه شاه ترغيب مي نمايد. مدتي از سوي پاسگاه شهريار مورد تعقيب قرار مي گيرد. با هوشياري تمام، فعاليت هايش را گسترش مي دهد و هر روز بچه ها? محل را جمع مي كند و با آنان شعارهاي تند انقلابي، از جمله شعارهاي «مرگ بر شاه» را سر مي دهند. وي فعالانه در اغلب صحنه هاي انقلاب اسلامي حضور مي يابد و در روزهاي پيروزي انقلاب براي فعاليت بهتر و بيشتر، راهي تهران مي شود. در راهپيمايي ها حضور جدي مي يابد. در 21 بهمن ماه 1357 هنگام تصرف پادگان «باغ شاه»، از ناحيه پا تير مي خورد و مجروح مي شود و چند روز در بيمارستان بستري مي گردد.
فعاليت هاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، فعالانه در مسائل انتظامي و امنيتي در كرج فعاليت مي كند. وي از جمله بنيانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منطقه كرج به شمار مي رود. در فروردين ماه 1358، به دنبال تحركات ضد انقلاب در كردستان، به سرپرستي يك گروه، عازم آن جا مي شود و مدتي به نبرد عليه ضد انقلاب مي پردازد.
او كه روحي فعال و جستجوگر داشت، هرگز نمي توانست ببيند انقلابي كه در راه آن خون ها? پاك هديه شده و خون دل ها خورده شده، به راحتي بازيچه دست عده اي ضد انقلاب و وابسته قرار گيرد. از اين روي، از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي خود را وقف تحقق آرمان هاي بلند آن مي كند و هر جا كه به وجودش نياز باشد، از هيچ كوشش دريغ نمي كند.
فعاليت هاي شهيد در دوران دفاع مقدس
پاسداري , پاك باخته و فدايي انقلاب بود، كه پس از شروع جنگ تحميلي، گروهي از پاسداران سپاه كرج را جمع كرده، به فرماندهي خود، راهي جبهه هاي «سرپل ذهاب» و «گيلان غرب» مي شوند و مدتي در آن جبهه عليه دشمن بعثي عراق به مقابله مي پردازند وي در آزاد سازي گيلان غرب، ايثار و شهامت بالايي از خود بروز مي دهد و توانمندي نظامي خود را به نمايش م? گذارد.
او پس از مدتي جنگيدن در جبهه هاي غرب و پس از آزادي گيلان غرب، به جبهه هاي جنوب اعزام مي شود و با نيروهاي خود در جبهه آبادان مستقر مي گردد و در حساس ترين شرايط، آبادان را همراه ديگر نيروهاي مردمي، از سقوط و اشغال نجات مي دهد. فرماندهان خيلي زود به توانمندي نظامي و لياقت شهيد كلهر پي مي برند و از استعداد وي در مسووليت هاي مختلف نظامي بهره مي گيرند. شهيد كلهر در تشكيل تيپ المهدي (ع) نقش اساسي ايفا مي كند و خود به عنوان جانشين فرماندهي آن برگزيده مي شود.
كلهر از زماني كه وارد جنگ مي شود، در اكثر عملياتها با مسووليت بالا و هدايت نيرو و فرماندهي محور وارد عمل مي گردد و بارها در جبهه مجروح مي شود. در عمليات «فتح المبين» به عنوان خط شكن حماسه مي آفريند و در منطقه «ام الرصاص» سخت مجروح مي شود.
كلهر در اكثر عمليات ها به عنوان خط شكن عمل مي كند. از اين رو، چندين بار به سختي مجروح مي شود؛ اما او كسي نبود كه از پاي بيفتد و به بهانه جراحت، پاي از جبهه بكشد. يك كليه اش را از دست مي دهد و يك دستش بر اثر تركش، عملاً از كار مي افتد جاي جاي بدنش تركش مي نشيند؛ ولي او كه عاشق جبهه و بسيجيان بود، آنان را ترك نمي كند.
او در سال 1361 يك دوره فشرده تخريب و مربيگري را در پادگان امام حسين مي گذارند. در ارديبهشت ماه 1363 همراه گروهي به سوريه و لبنان اعزام مي شود و جبهه هاي مختلف لبنان، از جمله بلندي هاي جولان بازديد مي كند. پس از بازگشت از لبنان، به جبهه هاي جنوب باز مي گردد.
كلهر در عمليات فتح المبين با مسئوليت «معاونت تيپ» وارد عمل مي شود و در محور «فكه» و «تنگه رقابيه» حماسه مي آفريند. پيش از تشكيل تيپ المهدي (ع)، وي در طرح، برنامه و هدايت عمليات ها نقش موثر و بسزايي ايفا مي كند. پس از شركت فعال در «عمليات رمضان»، در لشگر 21 محمد رسول الله (ص) به عنوان جانشين لشگر منصوب شده و با اين مسئوليت، در «عمليات والفجر مقدماتي» و «والفجر 1» حضوري تعيين كننده مي يابد.
او در عمليات «والفجر 8» وارد عمل مي شود و به عنوان فرمانده، به هدايت نيروها مي پردازد. او در اين عمليات، به سختي مجروح مي شود؛ به طوري كه به خاطر مداوا حدود يك سال در بيمارستان بستري مي گردد. هنوز بهبودي كامل نيافته به جبهه هاي نبرد مي شتابد و در عمليات «كربلاي 4» و «كربلاي 5» حضوري چشمگير و حماسي مي يابد.
ويژگي هاي اخلاقي
كلهر به مفهوم واقعي، عاشق بود؛ عاشق راهي كه انتخاب كرده بود. عاشق حضرت امام، عاشق بسيجيان و مردم. او هر چه داشت، با ديگران قسمت مي كرد. وي مردي متواضع و فروتن بود. شجاعتش در جبهه هميشه راهگشا بود. از نوجواني، جوانمرد و والامنش بود. در عين جدي و قاطع بودن، شوخ طبع مي نمود. با بسيجيان با احترام و ادب برخورد مي كرد، از اين رو، همه مجذوب او مي شدند و از او حرف شنوي داشتند. حرمت بزرگتران را همواره حفظ مي نمود.
او پايبند حلال و حرام بود. از امر به معروف ونهي از منكر غفلت نمي ورزيد. با دعا و قرآن انس ديرينه داشت. نماز شبش در جبهه ترك نمي شد. يكي از همرزمانش مي گويد: «شبي با بچه ها داشتيم از خاطرات شهدا تعريف مي كرديم و شهيد كلهر هم نشسته بود. دير وقت بود، گفت:«بچه ها برويد بخوابيد كه نماز صبح تان قضا نشود همه كه رفتند، آمد و از من خواست كه به اتاقش بروم و من رفتم. يك مفاتيح از كشوي ميزش در آورد، و گفت كه زيارت عاشورا را برايم بخوان. زيارت را كه شروع كردم، سرش را به سجده گذاشت و در حال سجده شانه هايش از گريه مي لرزيد. نيم ساعت دعا طول كشيد. ديدم هنوز در سجده است. تو حال خودش رهايش كردم و از اتاق بيرون آمدم. صبح كه براي نماز بيدار شدم، رفتم كه براي نماز بيدارش كنم، ديدم هنوز در سجده است و هق هق گريه اش بلند است.»
چگونگي شهات
شهيد كلهر كه چمداني پر از شكوفه هاي ياس تقوا همراه داشت و براي ملاقات و ضيافت با شكوه عشق لحظه شماري مي كرد، عاقبت در «شلمچه» كارت سبز دعوت در ميهماني كروبيان را دريافت كرد.
وي در دي ماه 1365 در عمليات «كربلاي 5» در منطقه شلمچه، در حالي كه براي شركت در جلسه اي عازم پشت جبهه بود، تذكره عبور و معراج به عالم ملكوت را گرفت و از شركت در جلسه زمينيان باز ماند. وي بر اثر اصابت تركش به سرش به شهادت رسيد. يكي از دوستان همرزمش درباره نحوه شهادت شهيد كلهر مي گويد: «داشتم راهي خط مقدم مي شدم كه سردار «فضلي» گفت كه به كلهر بگويم براي شركت در جلسه به عقب باز گردد. با خشايار براي گردان امام سجاد (ع) كه تقريبا در محاصره بود، غذا و مهمات مي برديم. به خط مقدم رفتم. شهيد كلر با قامتي برافراشته و استوار، در حال هدايت رزمندگان بسوي دشمن بود. دشمن منطقه را زياد مي كوبيد. پيغام را دادم. چند لحظه بعد سوار جيپ شد كه باز گردد. دويست متر رفته بود كه يك دفعه گلوله اي كنار ماشين او منفجر شد. قلبم به تپش افتاد. يك لحظه منطقه دور سرم چرخيد. بچه ها «يا حسين» گويان به طرف جيپ دويدند و با هزار مصيبت خودم را به او رساندم. از شدت انفجار، جيپ مچاله شده بود. خون از سر و روي شهيد كلهر سرازير بود ,تركش به سرش خورده بود.
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمد رضا در تاریخ 1348/10/11 و 2:38 دقیقه ارسال شده است



با سلام

اقاي سرخيل حركت / حركت قشنكي ولي مثل روزنامه هاتون قوي باشيد شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این وبلاگ به هیچ حزب و گروه و جناحی وابستگی ندارد به یاری خدای توانا می خواهیم با هم در مورد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 100
  • بازدید کلی : 11,348
  • کدهای اختصاصی
    ذکرروز 5 : لا اله الا الله الملک الحق المبین